وصلش نماند و تلخی زهر فراق از اهلی شیرازی غزل 445

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

وصلش نماند و تلخی زهر فراق ماند

1 وصلش نماند و تلخی زهر فراق ماند وان چاشنی چو شیره جان در مذاق ماند

2 نیک اختران بر اوج شرف همچو آفتاب بخت ستاره سوخته در احتراق ماند

3 من ترک دین گرفتم و یکرنگ بت شدم زاهد نبود یکدل از آن در نفاق ماند

4 جان در هوای کوی تو از من برید دل تا حشر در میان من و جان فراق ماند

5 شد در حریم وصل جهانی به اتفاق محروم اهلی از دل بی اتفاق ماند

عکس نوشته
کامنت
comment