- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یادم نکرد و شاد حریفی که یاد از او یادش بخیر گرچه دلم نیست شاد از او
2 با حق صحبت من و عهد قدیم خویش یادم نکرد یار قدیمی که یاد از او
3 دلشاد باد آن که دلم شاد از اونگشت وان گل که یاد من نکند یاد باد از او
4 حال دلم حواله به دیوان خواجه باد حال دلم حواله به دیوان خواجه باد
5 من با روان خواجه از او شکوه میکنم تا داد من مگر بستد اوستاد از او
6 آن برق آه ماست که پرتو کنند وام روشنگران کوکبه بامداد از او
7 یاد آن زمان که گر بدو ابرو زدیی گره از کار بسته هم گرهی میگشاد از او
8 شرم از کمند طره او داشت شهریار روزی که سر به کوه و بیابان نهاد از او