- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نگذاشت جان غم تو برای شهادتی دارند عاشقان عوض جان، ارادتی
2 آنجا که آفتاب رخت پرتو افگند با سایه همای، نباشد سعادتی
3 آیی مگر بتهنیت ما، و گر نه نیست بیماری هوای غمت را عیادتی
4 دعوی کند چو تیغ تو با آب زندگی دارند کشتگان غمت هم شهادتی
5 در بند رسم و عادت دنیا نبودن است در شهر عشق باشد اگر رسم و عادتی
6 حالی ندیده ایم ز پیران این زمان جز اینکه هستشان بجوانان ارادتی
7 واعظ اگر زیاده طلب باشی از جهان شکر است شکر نعمت از حد زیادتی!