1 در تو دل خسته نظری تیز نکرد کز دیده هزار گونه خونریز نکرد
2 پرهیز کن از دود دلی، کز غم تو خون گشت وز دوستیت پرهیز نکرد
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 حلقوم جوالقی چو ساق موزه است و آن معده کافرش چو خم غوزه است
1 برخیز و برافروز هلا قبله زردشت بنشین و برافکن شکم قاقم بر پشت
2 بس کس گرویدند بزردشت، کنون باز ناکام کند روی سوی قبله زردشت
1 چون شاه بگیرد بکف اندر شمشیر از بیم بیفکند ز کفها شم شیر
2 یارب که بمردی و تهور مثلش در معرکه با تیغ گزارد شم شیر
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **