-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به مهر روی تو در آفتاب نتوان دید ببوی زلف تودر مشک ناب نتوان دید
2 دو چشم مست تو دیشب بخواب میدیدم ولی چه سود که آن جز بخواب نتوان دید
3 اگر چه آب رخت عین آتشست ولیک فروغ آتش رویت در آب نتوان دید
4 چو ماه مهر فروزت به زیر سایهٔ شب به هیچ روی مهی شب نقاب نتوان دید
5 رخ تو در شکن زلف پرشکن دیدم اگر چه در شب تار آفتاب نتوان دید
6 خواص چشمهٔ نوشت که جوهر روحست بیار باده که جز در شراب نتوان دید
7 دل شکستهٔ خواجو خراب گشت و وراست که گنج عشق تو جز در خراب نتوان دید