یک خنده بزن، زان لب از امیرخسرو دهلوی غزل 497

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

یک خنده بزن، زان لب لعل شکرآلود

1 یک خنده بزن، زان لب لعل شکرآلود بر عاشق مسکین که رخ از خون تر آلود

2 یک شب ز برای دل من محرم من باش بشنو ز دلم چند حدیث جگر آلود

3 مانا که بپرسی ز دل من که چه کردی؟ در کوی تو کز خون همه دیوار و در آلود

4 جانها که گرفتار لبت گشت چه دانی؟ پرواز مجو از مگسان شکر آلود

5 عاشق که بمیرد ز رخ زرد چه خیزد؟ عشق است دروغش که مسی را به زر آلود

6 نزل غم تو باد حرامم به فراغت گر چشم دلم هیچ گه از خواب و خور آلود

7 آسوده به خاک درت، اینک سر خسرو زان صندل راحت که برین درد سر آلود

عکس نوشته
کامنت
comment