1 ای حسن رخ تو نو بهار دل من امروز که زر فشان بود شاخ سمن
2 رندان تو شاهانه نشینند بعیش چون لاله بچار تنگه در چار چمن
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 هرکه چون صورت چین دیده بروی تو گشاد چشم دیگر ز تماشای تو بر هم ننهاد
2 مگر آن لحظه رقیب تو زمن پوشد چشم که رود خاک وجود من دلخسته بباد
1 منه بخاک ره ای یوسف آن کف پا را قدم بدیده ما نه عزیز کن ما را
2 تو شمع مجلسی از باده گر شوی سر گرم جگر کباب کنی عاشقان شیدا را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **