- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حسن تو کاندیشه به کارش گم است کی به حد معرفت مردم است
2 پرده برافگن که گه والضحی است زانکه رهی در تو و در خود گم است
3 بارگی آهسته تر، ای هوشیار زانکه صف مور به زیر سم است
4 این تن چوبین که به صد پاره باد پختن سودای ترا هیزم است
5 خواب به افسون مگر آریم، زآنک خوابگه غمزه پر گزدم است
6 بخت بدم به نشود ز آب چشم زانکه سعادت نه در این انجم است
7 من به صفا کی رسم از درد خم فتنه ساقیم چو دم در دم است
8 ای که نهی مرغ حرم نام من حسرت من بر مگسان خم است
9 خسرو از عشق زید نه به طبع عنصر عشاق مگر پنجم است