برداشت پرده شمعم از شهریار گزیدهٔ غزلیات 31

برداشت پرده شمعم و پروانه پرگرفت

1 برداشت پرده شمعم و پروانه پرگرفت بازار شوق پردگیان باز درگرفت

2 شمع طرب شکفت در آغوش اشک و آه ابری به هم برآمد و ماهی به برگرفت

3 زین خوشترت کجا خبری در زند که دوست سر بی خبر به ما زد و از ما خبر گرفت

4 بار غمی که شانه تهی کرد از او فلک این زلف و شانه خواهدم از دوش برگرفت

5 یک تار موی او به دو عالم نمیدهند با عشقش این معامله گفتیم و سرگرفت

6 چشمک زند ستاره صفت با نسیم صبح شمع دلی که دامن آه سحر گرفت

7 چون شعر خواجه تازه و تر بود شهریار شعر توهم که درس خود از چشم تر گرفت

عکس نوشته
کامنت
comment