-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صد خمار است و طرب در نظر آن دیده که در آن روی نظر کرده بود دزدیده
2 صد نشاط است و هوس در سر آن سرمستی که رخ خود به کف پاش بود مالیده
3 عشوه و مکر زمانه نپذیرد گوشی که سلام از لب آن یار بود بشنیده
4 پیچ زلفش چو ندیدی تو برو معذوری ای تو در نیک و بد دور زمان پیچیده
5 نی تراشی است که اندر نی صورت بدمد هیچ دیدی تو نیی بینفسی نالیده
6 گر بداند که حریف لب کی خواهد شد کی برنجد ز بریدن قلم بالیده
7 گر بپرسند چه فرق است میان تو و غیر فرق این بس که تویی فرق مرا خاریده
8 جرعهای کن فیکون بر سر آن خاک بریخت لب عشاق جهان خاک تو را لیسیده
9 شمس تبریز تو را عشق شناسد نه خرد بر دم باد بهاری نرسد پوسیده