-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هان! صائم نوالهٔ این سفله میزبان زین بی نمک ابا منه انگشت در دهان
2 لب تر مکن به آب، که طلقست در قدح دست از کباب دار، که زهرست توامان
3 با کام خشک و با جگر تفته درگذر ایدون که در سراسر این سبز گلستان
4 کافور همچو گل چکد از دوش شاخسار زیبق چو آب بر جهد از ناف آبدان