- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هان ای طبیب عاشقان دستی فروکش بر برم تا بخت و رخت و تخت خود بر عرش و کرسی بر برم
2 بر گردن و بر دست من بربند آن زنجیر را افسون مخوان ز افسون تو هر روز دیوانه ترم
3 خواهم که بدهم گنج زر تا آن گواه دل بود گر چه گواهی میدهد رخسارهٔ همچون زرم
4 ور تو گواهان مرا رد می کنی ای پرجفا ای قاضی شیرین قضا باری فروخوان محضرم
5 بیلطف و دلداری تو یا رب چه می لرزد دلم در شوق خاک پای تو یا رب چه می گردد سرم
6 پیشم نشین پیشم نشان ای جان جان جان جان پر کن دلم گر کشتیم بیخم ببر گر لنگرم
7 گه در طواف آتشم گه در شکاف آتشم باد آهن دل سرخ رو از دمگه آهنگرم
8 هر روز نو جامی دهد تسکین و آرامی دهد هر روز پیغامی دهد این عشق چون پیغامبرم
9 در سایهات تا آمدم چون آفتابم بر فلک تا عشق را بنده شدم خاقان و سلطان سنجرم
10 ای عشق آخر چند من وصف تو گویم بیدهن گه بلبلم گه گلبنم گه خضرم و گه اخضرم