- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 موی چون گردید جو گندم، دگر هشیار شو وقت گرگ و میش صبح مرگ شد، بیدار شو!
2 تن ز پیری زار شد، یعنی که وقت زاریست رخ چو سوهان شد ز چین، یعنی دگر هموار شو!
3 خنده رو باشی، گلی گل؛ تندخویی، خار خار؛ خار بی گل تا بکی باشی؟ گل بیخار شو!
4 هر فقیری را قبا، چون گرمی خورشید باش هر غریبی را سر، چون سایه دیوار شو
5 آورد تا حلقه یاران یکدل سر بهم سفره گستر، سر بسر، پیوسته، چون پرگار شو
6 بهر ساز برگ بی برگان، درین گلشن چو آب جمله تن جوش و خروش و کوشش و رفتار شو
7 با رخی پر اشک واعظ، با دلی پرخار غم خرم و خندان بروی خلق، چون گلزار شو