-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حدیث جان به جز جانان نداند که جز جانان کسی در جان نداند
2 مرا با درد خود بگذار و بگذر که کس درد مرا درمان نداند
3 روا باشد که دور از حضرت شاه بمیرد بنده و سلطان نداند
4 اگر بلبل برون آید ز بستان ز سرمستی ره بستان نداند
5 ز رخ دور افکن آن زلف سیه را که هندو قدر ترکستان نداند
6 بگردان ساغر و پیمانه در ده که آن پیمانشکن پیمان نداند
7 می صافی بصوفی ده که هشیار حدیث عشرت مستان نداند
8 دلا در راه حسرت منزلی هست که هر کس ره نرفتست آن نداند
9 بگو خواجو به دانا قصهٔ عشق که کافر معنی ایمان نداند