خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

خیالی بخارایی
خیالی بخارایی

گیسو برید و شد فزون مهرش از خیالی بخارایی غزل 13

غزل 13 ام از 399 غزلیات

گیسو برید و شد فزون مهرش منِ گمراه را

1 گیسو برید و شد فزون مهرش منِ گمراه را گم کرده ره داند بلی قدرِ شبِ کوتاه را

2 گو شام هجران همدمان باری به فریادم رسند از آتش پنهان من خود دل بسوزد آه را

3 خاکِ رهت را اشک اگر با خون بیامیزد مرنج گویم به چشم خویشتن تا پاک سازد راه را

4 باشد به خاطر همچنان مهر زمین بوس تواَش صدبار اگر از آسمان اندازی ای جان ماه را

5 گر دولت تیرت به جان خواهد خیالی عیب نیست چون این قدَرها می رسد یاران دولتخواه را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گیسو برید و شد فزون مهرش منِ گمراه را

شاعر شعر گیسو برید و شد فزون مهرش منِ گمراه را چه کسی است ؟

شاعر شعر گیسو برید و شد فزون مهرش منِ گمراه را خیالی بخارایی می باشد.

شعر گیسو برید و شد فزون مهرش منِ گمراه را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر گیسو برید و شد فزون مهرش منِ گمراه را چیست ؟

قالب شعر گیسو برید و شد فزون مهرش منِ گمراه را غزل است

مضمون اصلی شعر گیسو برید و شد فزون مهرش منِ گمراه را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر