ای مرغ خوش‌نوا چه فرو از خواجوی کرمانی غزل 536

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

ای مرغ خوش‌نوا چه فرو بسته‌ئی نفس

1 ای مرغ خوش‌نوا چه فرو بسته‌ئی نفس برکش ز طرف پرده‌سرا نالهٔ جرس

2 چون نغمه ساز گلشن روحانیان توئی خاموش تا به چند نشینی درین قفس

3 تا کی درین مزابل سفلی کنی نزول قانع مشو ز روضهٔ رضوان بخار و خس

4 اهل خرد متابعت نفس کی کنند شاه جهان چگونه شود بندهٔ عسس

5 تنگ شکر بریزد ازین بوم شوره ناک پرواز کن وگرنه بتنگ آئی از مگس

6 در راه مهر نیست به جز سایه همنشین در کوی عشق نیست به جز ناله همنفس

7 مستعجلی و روی بگردانده از طریق مستسقئی و جان بلب آورده در ارس

8 با برهمن مگو سخن شرع بعد ازین وز اهرمن مجو صفت عرش ازین سپس

9 عمر عزیز چون بهوس صرف کرده‌ئی جان عزیز را مده آخر درین هوس

10 آزاد باش و بندهٔ احساس کس مشو کازاده آن بود که نگردد اسیر کس

11 خواجو ترا چو ناله به فریاد می‌رسد دریاب خویش را و به فریاد خویش رس

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر