-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای خوش آن شبها که من در دیده خوابی داشتم گه چراغ روشن و گه ماهتابی داشتم
2 بارها یاد آورم، در خواب بیهوشی روم آن که وقتی با خیال دوست خوابی داشتم
3 چند داغ بیدلی پیوسته بینم، پیش ازین دل مرا بود، ار چه ویران و خرابی داشتم
4 روزگار آن دیده نتوانست دید و کرد خون من که بر رویم ز چشم خویش آبی داشتم
5 محرمی دیدم، شبی از دیده بیرون ریختم آن همه خونابه ها کاندر کبابی داشتم
6 آن چه دولت بود کاندر یک شبی خنده زنان گویی از فردوس اعظم فتح بابی داشتم
7 گفت نتوانم برت من آنچه شب بر من گذشت کای بهشتی روی، دور از تو عذابی داشتم
8 زاریم بشنید یار و گفت «می نالی ز عشق » خسروم، زان بر دهان گر چه جوابی داشتم