خوشا صبح و صبوحی با همالان از خواجوی کرمانی غزل 735

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خوشا صبح و صبوحی با همالان

1 خوشا صبح و صبوحی با همالان نظر بر طلعت فرخنده فالان

2 خداوندا بده صبری جمیلم که می‌نشکیبم از صاحب جمالان

3 خیالت این که برگردم ز خوبان چو درویش از در دریا نوالان

4 دلم چون گیسوی او بر کمر دید چو وحشی شد شکار کوه مالان

5 گهی کز کازرون رحلت گزینم بنالد از فغانم کوه نالان

6 غریبان را چرا باید که بینند بچشم منقصت صاحب کمالان

7 خطا باشد که چشم ترکتازت دل مردم کند یکباره نالان

8 مگر زلف تو زان آشفته حالست که در تابند ازو آشفته حالان

9 چنان مرغ دلم در قیدت افتاد که کبکان دری در چنگ دالان

10 عقاب تیز پر کی باز گردد بهر بازی ز صید خسته بالان

11 غزل خواجو بگوید بر غزاله مگر برآهوی چشم غزالان

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر