جام خوشی ز دُردی از شاه نعمت‌الله ولی غزل 920

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

جام خوشی ز دُردی دردش چو ما بپرس

1 جام خوشی ز دُردی دردش چو ما بپرس مانند دردمند ز دردش دوا بپرس

2 نقش بلا مگو تو که آرام جان ماست لطفی کن از کرم چو ببینی ز ما بپرس

3 ما بنده ایم و حضرت او پادشاه ماست با پادشه بگو که ز حال گدا بپرس

4 از عقل بی خبر ، خبر عشق او مجو سریست عشق او ز دل ما بیا بپرس

5 بگذر خوشی به کوی خرابات عاشقان از رند مست لذت ذوق مرا بپرس

6 ما محرمیم در حرم کبریای او اسرار او ز محرم آن کبریا بپرس

7 از ما مپرس قصهٔ دنیا و آخرت اما ز سیدم خبری از خدا بپرس

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر