🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی
جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

رخ از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی قصیده 43

قصیده 43 ام از 601 قصاید

رخ خوب تو ناموس قمر برد

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30

1 رخ خوب تو ناموس قمر برد لب لعل تو بازار شکر برد

2 بنفشه گر چه بازاری همیداشت چو زلف دید سردر یکدیگربرد

3 گل سرخ از تو می بربست طرفی که رویت آب گل از یانظر برد

4 چو خورشبد از رخ تو نور برداشت قمر زو بردو پس گل از قمر برد

5 بلعلت کردم از زلف تظلم که از صبر و دل و جانم اثر برد

6 بزیر لب همی خندید و میگفت برو سهلست اگر خود اینقدر برد

7 نپرسی زین دل مسکینم آخر که باخوی تو عمری چون بسر برد

8 هر آنکو برزبان نام تو آورد چو لاله در دهان خون جگر برد

9 چه جوئی از من مسکین تو باری که هجران تو از من خشک و تر برد

10 بقصد جان من رنجه مکن دست که جان خودرخت خویش اینک بدرد

11 ترا این بنده دانی بد نبودست وگربد بودرفت و دردسر برد

12 بدم نزدیک تو چون حلقه در گوش غمت چون حلقه ام زانسوی در برد

13 زباغ حسن تو کمتر خورد بر کسی کو رنج برتو بیشتر برد

14 دلم چون عاجز از کارتو درماند زتو شکوه ببدرالدین عمر برد

15 هنر مندی که گردون با همه قدر زطبع گوهر پاکش هنر برد

16 جوان بختی که خورشید سعادت زفرطالع سعدش نظر برد

17 صبا از بوی خلق اومدد یافت صدف از نظم لفظ او گهر برد

18 بمجلس جلوه همچون زهره آورد بمیدان حمله همچون شیر نر برد

19 بمیدان هنر اسب کرم تاخت بچوگان وغا گوی ظفر برد

20 بنات النغش را خود منصبی ساخت که در پیشش کمر شمشیر زر برد

21 چو سوی لب برد جام می لعل تو گوئی ماه را نزدیک خور برد

22 نخیزد زان بزرگی این تواضع که صد سجده برهر مختصر برد

23 نهال نو رسیده از بزرگی که خلقش رونق باد سحر برد

24 چو رای صیدش آمد شیر گردون بحیلت جانی از دستش بدر برد

25 بروز عرض او بهرتفاخر مه و خورشید در پیشش سپر برد

26 اجل چون کرد قصد جان خصمش سر پیکان اورا راهبر برد

27 ثبات حزم او سنک از قضا یافت نفاذ امر تک از قدر برد

28 چه دستست اینکه از بس بخشش و جود بچشم هر کسی را خطر برد

29 همیشه تا بگویند اینکه خورشید زخاور رخت سوی باختر برد

30 تو مطر بخوان و مهماندار و می خور که خصمت نوحه خوان و مویه گر برد

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی از شاعران بزرگ قرن 6 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
اثر رخ خوب تو ناموس قمر برد قصیده 43 ام از 601 قصاید در دیوان اشعار جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر رخ خوب تو ناموس قمر برد

شاعر شعر رخ خوب تو ناموس قمر برد چه کسی است ؟

شاعر شعر رخ خوب تو ناموس قمر برد جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی می باشد.

شعر رخ خوب تو ناموس قمر برد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر رخ خوب تو ناموس قمر برد چیست ؟

قالب شعر رخ خوب تو ناموس قمر برد قصیده است

سبک شعر رخ خوب تو ناموس قمر برد چیست ؟

سبک شعر رخ خوب تو ناموس قمر برد سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر رخ خوب تو ناموس قمر برد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

رخ از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی قصیده 43

قصیده 43 ام از 601 قصاید
بنر