-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گلزار جنتست رخ حور پیکرش و آرامگاه روح لب روح پرورش
2 سرو سهی که در چمن آزادیش کنند آزاد کردهٔ قد همچون صنوبرش
3 باد بهار نکهتی از شاخ سنبلش و آب حیات قطرهئی از حوض کوثرش
4 شکر حکایتی ز دو لعل شکر وشش عنبر شمامهئی ز دو زلف معنبرش
5 تاراج گشته صبر ز جادوی دلکشش زنار بسته عقل ز هندوی کافرش
6 خطی ز مشک سوده در اثبات دلبری وجهی نوشته بر ورق روی چون خورش
7 یانی مگر که خازن سلطان نیکوئی قفلی زمردین زده بر درج گوهرش
8 زانرو که زلف سرزده سر بر خطش نهاد معلوم میشود که چه سوداست در سرش
9 گر خون چکد ز گفتهٔ خواجو عجب مدار کز درد عشق غرقهٔ خونست دفترش