جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

شیر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 508

غزل 508 ام از 6329 غزلیات

شیر خدا بند گسستن گرفت

1 شیر خدا بند گسستن گرفت ساقی جان شیشه شکستن گرفت

2 دزد دلم گشت گرفتار یار دزد مرا دست ببستن گرفت

3 دوش چه شب بود که در نیم شب برق ز رخسار تو جستن گرفت

4 عشق تو آورد شراب و کباب عقل به یک گوشه نشستن گرفت

5 ساغر می قهقهه آغاز کرد خابیه خونابه گرستن گرفت

6 در دل خم باده چو انداخت تیر بال و پر غصه گسستن گرفت

7 پیر خرد دید که سرده توی دست ز مستان تو شستن گرفت

8 طفل دلم را به کرم شیر ده چون سر پستان تو جستن گرفت

9 جان من از شیر تو شد شیرگیر وز سگی نفس برستن گرفت

10 ساقی باقی چو به جان باده داد عمر ابد یافت و بزستن گرفت

11 بیش مگو راز که دلبر به خشم جانب من کژ نگرستن گرفت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شیر خدا بند گسستن گرفت

شاعر شعر شیر خدا بند گسستن گرفت چه کسی است ؟

شاعر شعر شیر خدا بند گسستن گرفت جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر شیر خدا بند گسستن گرفت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر شیر خدا بند گسستن گرفت چیست ؟

قالب شعر شیر خدا بند گسستن گرفت غزل است

مضمون اصلی شعر شیر خدا بند گسستن گرفت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر