1 نور خدا نمایدت آینهٔ مجردی از در ما در آ اگر طالب عشق سرمدی
2 باده بده که دوزخ ار نام گناه ما برد آب زند بر آتشش معجزهٔ محمدی
3 شعبده باز می کنی هر دم و نیست این روا قال رسول ربنا ما انا قط من ددی
4 گر تو بدین جمال و فر، سوی چمن کنی گذر سوسن و سرو و گل به تو جمله شوند مقتدی
5 مرغ دل تو حافظا بستهٔ دام آرزوست ای متعلق خجل دم مزن از مجردی