- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 الهی نفرت از ما ده، بنوعی اهل دنیا را که ره ندهد کسی در دل غبار کینه ما را
2 عطا کن مشرب افتادگی، پیش درشتانم تو کز همواری افگندی به پای کوه صحرا را
3 نگردیدیم نرم از آسیای گردش گردون به پای گردش چشمی بیفگن دانه ما را
4 در آن دم کاید از ذکر تو در شورش عجب نبود زبان موج اگر افتد برون از کام، دریا را
5 مگر در وسعتآباد خیالت سر کند ورنه نگنجد شور مجنون تو در آغوش صحرا را
6 شود شاید می فکر ترا مینا دل واعظ به دست آتش شوقی بده این سنگ خارا را