گو جام جم مباش، سفال شراب از اهلی شیرازی غزل 864

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

گو جام جم مباش، سفال شراب بس

1 گو جام جم مباش، سفال شراب بس لب تشنه را ز هر دو جهان یکدم آب بس

2 حرف محبت است مراد از جهان رقم یک نکته فهم گر کنی از صد کتاب بس

3 ای آفتاب حسن نگاهی مرا بس است در کار ذره یک نظر از آفتاب بس

4 در جان من نشین و بچشم کسان مرو ای گنج حسن جای تو جان خراب بس

5 کنجی و ساقیی و شرابی و همدمی از نسخه زمانه همین انتخاب بس

6 بودم ز شمع خویش چو پروانه مضطرب آتش بمن فکند چه گفت اضطراب بس

7 وصلت کجا و دیده بیدار از کجا اهلی اگر خیال تو بیند بخواب بس

عکس نوشته
کامنت
comment