برو ای عقل بس محال از شاه نعمت‌الله ولی غزل 1357

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

برو ای عقل بس محال مگو

1 برو ای عقل بس محال مگو بگذر از دهر و از خیال مگو

2 سر آبی تو از سراب مپرس عین بحری سخن ز آل مگو

3 با حریفان مست مجلس ما جز حدیث می زلال مگو

4 سخن از دیده گو اگر گوئی خبر از حال گو ز قال مگو

5 از همه رو جمال سید بین دم مزن سِر ذوالجلال مگو

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر