- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بهار غالیه در دامن صبا سوده ست به بوستان ز گل و لاله توده بر توده ست
2 ز ششرم بخشش ابر آفتاب رخ بنهفت چنان که پیش کسی پیش روی بنموده ست
3 میان غنچه و گل هیچ کس نمی گنجد مگر صبا که بسی در میانشان بوده ست
4 بیار باده پیمانه گران، که به عمر کسی که باده نخورده ست، باد پیموده ست
5 بریز خون صراحی که این جهان صد خون بریخته ست که دستش گهی نیالوده ست