1 بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی خوش باش زان که نبود این هر دو را زوالی
2 در وهم مینگنجد کاندر تصور عقل آید به هیچ معنی زین خوبتر مثالی
3 شد حظ عمر حاصل گر زان که با تو ما را هرگز به عمر روزی روزی شود وصالی
4 آن دم که با تو باشم یک سال هست روزی وان دم که بی تو باشم یک لحظه هست سالی
5 چون من خیال رویت جانا به خواب بینم کز خواب مینبیند چشمم به جز خیالی
6 رحم آر بر دل من کز مهر روی خوبت شد شخص ناتوانم باریک چون هلالی
7 حافظ مکن شکایت گر وصل دوست خواهی زین بیشتر بباید بر هجرت احتمالی