-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر به خوبی می بلافد لا نسلم لا نسلم کاندر این مکتب ندارد کر و فری هر معلم
2 متهم شو همچو یوسف تا در آن زندان درآیی زانک در زندان نیاید جز مگر بدنام و ظالم
3 جای عاقل صدر دیوان جای مجنون قعر زندان حبس و تهمت قسم عاشق تخت و منبر جای عالم
4 کم طمع شد آن کسی کو طمع در عشق تو بندد کم سخن شد آن کسی که عشق با او شد مکالم
5 پنجه اندر خون شیران دارد آن شیر سمایی غمزه خون خوار دارد غم ندارد از مظالم
6 گر بگویم ور خموشم ور بجوشم ور نجوشم اندر این فتنه خوشم من تو برو می باش سالم
7 مشک بربند ای سقا تو گر چه اندر وقت خوردن مستی آرد این معانی حیرت آرد این معالم