گر از شراب از جلال الدین محمد مولوی غزل 2952

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

گر از شراب دوشین در سر خمار داری

1 گر از شراب دوشین در سر خمار داری بگذار جام ما را با این چه کار داری

2 ور تازه‌ای نه دوشین بنشین بیا بنوش این تا از خیال پیشین زنهار سر نخاری

3 تا سنگ را پرستی از دیگران گسستی دریا تو را نشاید گر سیل یاد آری

4 در بارگاه خاقان سودای پرنفاقان زنبیل هر گدایی در پیش شهریاری

5 فهرست یاد کینی با لطف ساتکینی اندر بهشت وآنگه در شعله‌های ناری

6 زین سر اگر ببینی مویی ز خوب چینی نی پرده زیر ماند نی نعره‌های زاری

7 نی غوره‌ای بجوشی نی سرکه‌ای فروشی الا شراب نوشی انگور می‌فشاری

8 انگور این وجودت افشردن تو سودت انگار کین نبودت تا چند مهر کاری

9 وقتی که دررمیدی تو سوی شمس تبریز آن جا خدای داند کاندر چه لاله زاری

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر