گر ز سر عشق از جلال الدین محمد مولوی غزل 1096

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

گر ز سر عشق او داری خبر

1 گر ز سر عشق او داری خبر جان بده در عشق و در جانان نگر

2 عشق دریاییست و موجش ناپدید آب دریا آتش و موجش گهر

3 گوهرش اسرار و هر سویی از او سالکی را سوی معنی راه بر

4 سر کشی از هر دو عالم همچو موی گر سر مویی از این یابی خبر

5 دوش مستی خفته بودم نیم شب کاوفتاد آن ماه را بر ما گذر

6 دید روی زرد من در ماهتاب کرد روی زرد ما از اشک تر

7 رحمش آمد شربت وصلم بداد یافت یک یک موی من جانی دگر

8 گر چه مست افتاده بودم از شراب گشت یک یک موی بر من دیده ور

9 در رخ آن آفتاب هر دو کون مست لایعقل همی‌کردم نظر

عکس نوشته
کامنت
comment