1 گر از دهنت روایتی میگویم زان لب سخن از عنایتی میگویم
2 منعم مکن ای پری که من با دل خود دیوانه صفت حکایتی میگویم
1 نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از من مپرس از بیوفایی کان نمیپرسد خدا از من
2 دلم چون نافه خونشد در وفاداری و دلشادم که با هر کسکه باشد میدهد بوی وفا از من
1 داغت خبر ز سوز من دل فکار کرد آخر شرار آتش ما در تو کار کرد
2 گفتم که جان بپای تو خورشید رخ دهم طالع مدد نکرد و مرا شرمسار کرد
1 صبوری از غمت ایشوخ بیوفا تاچند غم تو تا کی و صبر و شکیب ما تا چند
2 تو بیوفا چو پشیمان نمی شوی از جور اگر وفا نکنی با کسی جفا تا چند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به