-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر جام سپهر زهرپیماست آن در لب عاشقان چو حلواست
2 زین واقعه گر ز جای رفتی از جای برو که جای این جاست
3 مگریز ز سوز عشق زیرا جز آتش عشق دود و سوداست
4 دودت نپزد کند سیاهت در پختنت آتشست کاستاست
5 پروانه که گرد دود گردد دودآلودست و خام و رسواست
6 از خانه و مان به یاد ناید آن را که چنین سفر مهیاست
7 از شهر مگو که در بیابان موسیست رفیق من و سلواست
8 صحبت چه کنی که در سقیمی هر لحظه طبیب تو مسیحاست
9 دلتنگ خوشم که در فراخی هر مسخره را رهست و گنجاست
10 چون خانه دل ز غم شود تنگ در وی شه دلنواز تنهاست
11 دل تنگ بود جز او نگنجد تنگی دلم امان و غوغاست
12 دندان عدو ز ترس کندست پس روترشی رهایی ماست
13 خاموش که بحر اگر ترش روست هم معدن گوهرست و دریاست