گر ز کوی عاشقانی، تا عدم از اثیر اخسیکتی غزل 97

اثیر اخسیکتی

آثار اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

گر ز کوی عاشقانی، تا عدم هم خانه باش

1 گر ز کوی عاشقانی، تا عدم هم خانه باش خویش خوش رویان شدی، با خویشتن بیگانه باش

2 گه سرای خاص را، چون عامیان دهلیز کن گه زبان عام را، چون خاصگان خانه باش

3 هر که را بر کوش زنجیری بود دیوانه شو هر که را بر پیشگه شمعی بود پروانه باش

4 در میان پاکبازان بر بساط انبساط گر همی خواهی که فرزینی شوی فرزانه باش

5 راه این درگاه، بر نفی است و اثبات ای اثیر سالها تو روی گر آری، نه در بت خانه باش

عکس نوشته
کامنت
comment