گر یار چنین سرکش و عیار از عطار نیشابوری غزل 768

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

گر یار چنین سرکش و عیار نبودی

1 گر یار چنین سرکش و عیار نبودی حال من بیچاره چنین زار نبودی

2 گر عشق بتان خنجر هجران نکشیدی در روی زمین خوشتر ازین کار نبودی

3 از شادی من خلق جهان شاد شدندی گر بر دل من بار غم یار نبودی

4 از بادهٔ من خلق جهان مست بدندی در روی زمین یک تن هشیار نبودی

5 گر یار گذر بر سر بازار نکردی هنگامهٔ ما بر سر بازار نبودی

6 هر زاهد خشکی نفس از عشق زدندی گر یار چنین سرکش و خونخوار نبودی

7 زلف تو اگر دعوت کفار نکردی امروز کس لایق زنار نبودی

8 گر یار نمودی رخ خود را به همه خلق اندر دو جهان همدم عطار نبودی

عکس نوشته
کامنت
comment