گر نامه بی‌نامِ خوشت بوسد از اهلی شیرازی غزل 15

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

گر نامه بی‌نامِ خوشت بوسد زبان خامه را

1 گر نامه بی‌نامِ خوشت بوسد زبان خامه را آن رو سیاهی بس بود تا روز محشر نامه را

2 دلدادهٔ نام توام از هرکه نامت بشنوم بر مژده نام خوشت هم جان دهم هم جامه را

3 من کشتهٔ خط توام کم ران به خون من قلم سرخی به خون من مده منقار زاغ خامه را

4 از یک نظر در کوی تو صد شیخ صنعان بت‌پرست رسوای عالم می‌کند عشق تو صد علّامه را

5 از حلقهٔ مستان تو خیل ملک بی‌بهره‌اند کز صحبت خاصان حق فیضی نباشد عامه را

6 اهلی سخن کوتاه کن افسانه‌گویی تا به کی؟ هنگام خواب القصه شد بر هم زن این هنگامه را

عکس نوشته
کامنت
comment