- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گنجی است عشق کز وی صد جان هلاک گردد صد دل خراب گردد صد سینه چاک گردد
2 صافی دلان کدورت بر دل ز کس ندارند باشد که مدعی را آیینه پاک گردد
3 هر کسکه دیده باشد چون عشق رستخیزی از فتنه قیامت کی هولناک گردد
4 در کوی آن پریوش صد سر ببرگ کاهی دیوانه است کآنجا بی ترس و باک گردد
5 پیش سگانش افکن اهلی دلت که از وی فیضی رسد بغیری به زانکه خاک گردد