- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گنجی ست عشق یار که عالم خراب اوست بحری ست لطف دوست که گردون حباب اوست
2 گر صادقی چو صبح مزن جز به مهر دم چون صدق عالمی ست که مهر آفتاب اوست
3 راه ادب گزین که سزاوار افسر است هرسر که از طریق ادب بر جناب اوست
4 اندیشه از کشاکش روز حساب نیست آن را که چشم بر کرم بی حساب اوست
5 دربند زلف یار نه تنها دل من است هرجا دلی ست شیفتهٔ پیچ و تاب اوست
6 آهسته رو خیالی و دست از هوس بدار زین خنگ تیز رو که مه نو رکاب اوست