ز عشقت من خسته جان از امیرخسرو دهلوی غزل 1482

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

ز عشقت من خسته جان می خراشم

1 ز عشقت من خسته جان می خراشم چگونه ز هر دیده خونی نپاشم؟

2 به یک جرعه ای، ساقیا، جمله زهدم کزین بیشتر می نیرزد قماشم

3 سر گنج شاهان ندارم، مرا بس رخ خوبرویان وجوه معاشم

4 به میخانه ها بس که دیوانه گشتم مرا دیو گیرد چو زو دور باشم

5 چو بر سر کله شد سفال شرابم ز سر خود سزد، گر سفالی تراشم

6 زهی سرخ رویی خسرو که خوش خوی به سنگ در میکده زد فراشم

عکس نوشته
کامنت
comment