-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکین هم چه رخی گشاده دارد که کند گره جبین هم
2 ز غم بهشت رویی من خسته را چه دوزخ جگریست پر ز آتش نفسی است آتشین هم
3 بکشد هزار عاشق نکشیده تیغ و شاید که برون چو غنچه نارد سر دست و آستین هم
4 سگ آهوان چشمت به نیاز صد چو مجنون نه همین نیازمندان که هزار نازنین هم
5 چه کنم کجا گریزم ز کمان ابروی او گر ازین کمان گریزم اجلست در کمین هم
6 بنشاط و ناز خلقی گل وصل باز چیدند من و جور باغبانان نه همان گل و همین هم
7 همه عمر چشم اهلی بجمال یار بازست نه نظر بر آسمانش نه نگاه بر زمین هم