1 ز اهل عقل نپسندد خردمند که دارد رفتنی را پای در بند
2 نصیب امروز برگیر از متاعی که فردا گرددش غیری خداوند
3 لباس زندگی بر خود مکن تنگ که چون شد پاره، نتوان کرد پیوند
4 به صورت خوش مشو، از روی معنی نی خامه نکوتر از نی قند
5 نصیحت گوهری دان کان نزیبد مگر در گوش دانا و خردمند
6 مخور غم بهر فرزندی و مالی که مالت دین بس است و صبر فرزند
7 اگر خواهی نبینی رنج بسیار به اندک مایه راحت باش خرسند
8 به رعنایی منه بر خاکیان پای که ایشان همچو تو بودند یک چند
9 شنو، ای دوست، پند، اما چو خسرو مشو کو گوید و خود نشنود پند