-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز عشق غمزه و ابروی آن صنم پیوست امام شهر بمحراب میرود سرمست
2 جمال او در جنت بروی من بگشود خیال او گذر صبر بر دلم در بست
3 کنون نشانهٔ تیر ملامتم مکنید که رفته است عنانم ز دست و تیر از شست
4 مرا چو مست بمیرم بهیچ آب مشوی مگر بجرعهٔ دردی کشان باده پرست
5 برند دوش بدوشش بخوابگاه ابد کسی که کرد صبوحی به بزمگاه الست
6 به جام باده چراغ دلم منور کن که شمع شادیم از تند باد غم بنشست
7 در آن مصاف که چشم تو تیغ کینه کشید بسا که زلف تو چشم دلاوران بشکست
8 بود لطایف خواجو بهار دلکش شوق از آن چو شاخ گلش میبرند دست بدست