ز شرح اشتیاق دوست، تا حرفی از واعظ قزوینی غزل 473

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

ز شرح اشتیاق دوست، تا حرفی بیان کردم

1 ز شرح اشتیاق دوست، تا حرفی بیان کردم سراپا خویشتن را چون قلم صرف زبان کردم

2 چنان کاول شناساند الف، استاد کودک را من اول ناوک او را، به دل خاطر نشان کردم

3 شدم در مکتب دل تا گلستان خوان حسن او چو قمری سطر سرو قامت او را روان کردم

4 گذار عمر پیرم کرد و، من هم از خرام او به فکر سرو خود افتادم و، خود را جوان کردم

5 اگر در عاشقی بلبل نمود افغان بسی واعظ میان عاشقان، در خامشی، من هم فغان کردم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر