ز بس نگار من از خویش هم حجاب از واعظ قزوینی غزل 313

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

ز بس نگار من از خویش هم حجاب کند

1 ز بس نگار من از خویش هم حجاب کند نظر در آینه مشکل که بی نقاب کند!

2 تراست چهره به کیفیتی که می ترسم که باده رنگ ترا آب در شراب کند!

3 چگونه تاب نظر بازی نگاه آرد رخی که از عرق شرم خود حجاب کند؟!

4 ز پرادائی چشم سیاه او، چه عجب نگاه را به تکلم اگر حساب کند؟!

5 نداندم دل، اگر قدر نعمت دردت خدا بآتش بیدردی اش عذاب کند

6 من از درازی مژگانت این گمان دارم ترا بسایه خود فارغ از نقاب کند

7 ز بسکه ذوق خود آرایی اش برای من است چه سوی آینه بیند، به من حساب کند!

8 ز بسکه برده فراق رخت ز من آرام فسانه ام نتواند ترا بخواب کند

9 گذشت عمر و، ز هم ریخت قصر تن واعظ گذار سیل بهر جا فتد، خراب کند

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر