- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز عشق روی تو روشن دل بنین و بنات بیا که از تو شود سیئاتهم حسنات
2 خیال تو چو درآید به سینه عاشق درون خانه تن پر شود چراغ حیات
3 دود به پیش خیالت خیالهای دگر چنانک خاطر زندانیان به بانگ نجات
4 به گرد سنبل تو جانها چو مور و ملخ که تا ز خرمن لطفت برند جمله زکات
5 به مردهای نگری صد هزار زنده شود خنک کسی که از آن یک نظر بیافت برات
6 زهی شهی که شهان بر بساط شطرنجت به خانه خانه دوند از گریزخانه مات
7 کدام صبح که عشقت پیالهای آرد ز خواب برجهد این بخت خفته گویدهات
8 فرودود ز فلک مه به بوی این باده بگویدم که مرا نیز گویمش هیهات
9 طرب که از تو نباشد بیات میگردد بیار جام که جان آمدم ز عشق بیات
10 به پیش دیده من باش تا تو را بینم که سیر مینشود دیده من از آیات
11 ندانم از سرمستیست شمس تبریزی که بر لبت زدهام بوسهها و یا بر پات