جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

ز از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 3058

غزل 3058 ام از 6329 غزلیات

ز بامداد درآورد دلبرم جامی

1 ز بامداد درآورد دلبرم جامی به ناشتاب چشانید خام را خامی

2 نه باده‌اش ز عصیر و نه جام او ز زجاج نه نقل او چو خسیسان به قند و بادامی

3 به باد باده مرا داد همچو که بر باد به آب گرم مرا کرد یار اکرامی

4 بسی نمودم سالوس و او مرا می‌گفت مکن مکن که کم افتد چنین به ایامی

5 طریق ناز گرفتم که نی برو امروز ستیزه کرد و مرا داد چند دشنامی

6 چنین شراب و چو من ساقی و تو گویی نی کی گوید این نه مگر جاهلی و یا عامی

7 هزار می‌نکند آنچ کرد دشنامش خراب گشتم نی ننگ ماند و نی نامی

8 چگونه مست نگردی ز لطف آن شاهی که او خراب کند عالمی به پیغامی

9 دلی بیابد تا این سخن تمام کنم خراب کرد دلم را چنان دلارامی

10 سری نهادم بر پای او چو مستان من پدید شد سر مست مرا سرانجامی

11 سر مرا به بر اندرگرفت و خوش بنواخت غریب دلبریی و بدیع انعامی

12 وانگه از سر دقت به حاضران می‌گفت نه درخورست چنین مرغ با چنین دامی

13 به باغ بلبل مستم صفیر من بشنو مباش در قفسی و کناره بامی

14 فروکشیدم و باقی غزل نخواهم گفت مگر بیابم چون خویش دوزخ آشامی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ز بامداد درآورد دلبرم جامی

شاعر شعر ز بامداد درآورد دلبرم جامی چه کسی است ؟

شاعر شعر ز بامداد درآورد دلبرم جامی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر ز بامداد درآورد دلبرم جامی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر ز بامداد درآورد دلبرم جامی چیست ؟

قالب شعر ز بامداد درآورد دلبرم جامی غزل است

مضمون اصلی شعر ز بامداد درآورد دلبرم جامی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر