ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم از اهلی شیرازی غزل 1014

اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم

1 ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم سگ تو ایم گر آلوده و اگر پاکیم

2 چه غم ززخم تو ما را غمی که هست این است که مرهم دل غیری و ما جگر چاکیم

3 بیک نگاه تو صد جان دهیم و غم نخوریم نگاه کن که ز شوق تو تا چه بی باکیم

4 اگر چه زهر فراق تو کار در جان کرد بیا که زنده هنوز از امید تریاکیم

5 کجاست برق فنا کاتش افکند درما که دیر شد که درین باغ خار و خاشاکیم

6 به گرد مرکب آنشهسوار کس نرسد همین سعادت ما بس که صید فتراکیم

7 تو رخ متاب فلک گو بکین اهلی باش که ما بمهر تو فارغ ز کین افلاکیم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر