- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز من توحید می پرسی جوابت چیست خاموشی بگفتن کی توان دانست گویم گر به جان کوشی
2 ز توحید ار سخن گوئی موحد گویدت خاموش سخن اینجا نمی گنجد مقام تو است خاموشی
3 تو پنداری که توحیدست این قولی که می گوئی خدا را خلق می گوئی مگر بی عقل و بیهوشی
4 موحد او موحد او و توحید او چه می جوئی من و تو کیستیم آخر به باطل حق چرا پوشی
5 معانی بدیع تو بیان علم توحید است نه توحید است اگر گوئی که توحیدست فرموشی
6 حدیث می چه می گوئی بهه ذوق این جام می در کش زمانی همدم ما شو برآ از خواب خرگوشی
7 ز جام ساقی وحدت می توحید می نوشم حریف نعمت الله شو بیا گر باده می نوشی