- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق هنوز با می وصلیم در خمار فراق
2 ز ما مبر که ببوی تو ای غزاله چین ز ملک وصل فتادیم در دیار فراق
3 ز روزگار بنالند خلق و این طرفه که روزگار بنالد ز روزگار فراق
4 جدا ز گلشن وصلت چو لاله ام ای گل ستاره سوخته هجر و داغدار فراق
5 چه قدر وصل شناسد کسی که چون اهلی بخاک و خون ننشیند ز رهگذار فراق
6 درد عشق در دل ما گر بود جان گو مباش بهتر از جان است ما را درد روح افزای عشق
7 لذت عشق از همه عیش جهان شیرین تر است در دل اهلی نگیرد هیچ لذت جای عشق