-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز بامداد سعادت سه بوسه داد مرا که بامداد عنایت خجسته باد مرا
2 به یاد آر دلا تا چه خواب دیدی دوش که بامداد سعادت دری گشاد مرا
3 مگر به خواب بدیدم که مه مرا برداشت ببرد بر فلک و بر فلک نهاد مرا
4 فتاده دیدم دل را خراب در راهش ترانه گویان کاین دم چنین فتاد مرا
5 میان عشق و دلم پیش کارها بودهست که اندک اندک آیدهمی به یاد مرا
6 اگر نمود به ظاهر که عشق زاد ز من همیبدان به حقیقت که عشق زاد مرا
7 ایا پدید صفاتت نهان چو جان ذاتت به ذات تو که تویی جملگی مراد مرا
8 همیرسد ز توام بوسه و نمیبینم ز پردههای طبیعت که این کی داد مرا
9 مبر وظیفه رحمت که در فنا افتم فغان برآورم آن جا که داد داد مرا
10 به جای بوسه اگر خود مرا رسد دشنام خوشم که حادثه کردست اوستاد مرا